English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (7793 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parts U قطعات یدکی
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
common parts U قطعات یدکی عمومی
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
Other Matches
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
alternate U یدکی
alternated U یدکی
alternates U یدکی
secondary U یدکی
refill U یدکی
spared U یدکی
spare U یدکی
refills U یدکی
refilling U یدکی
refilled U یدکی
auxiliary U یدکی
extras U یدکی
auxiliaries U یدکی
extra- U یدکی
extra U یدکی
fail back U یدکی
coarse sight U دوربین یدکی
filler depot U انبار یدکی
stand by battery U باتری یدکی
auxiliary circuit U مدار یدکی
spare U اسباب یدکی
replacement part U قطعه یدکی
spareable U یدکی شدنی
bingo field U فرودگاه یدکی
hack chronometer U کرونومتر یدکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
alternate aerodrome U فرودگاه یدکی
alternate water terminal U باراندازابی یدکی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع یدکی
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
accessory equipment U وسایل یدکی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
spared U اسباب یدکی
accessories U لوازم یدکی
supplementary position U موضع یدکی
accessory U لوازم یدکی
reserving U احتیاط یدکی
reserves U احتیاط یدکی
reserve U احتیاط یدکی
part U قطعه یدکی
accessory U وسیله یدکی
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
hack chronometer U ساعت شماردقیق یدکی
spares stock U موجودی لوازم یدکی
auxiliary spark gap U دهانه جرقه یدکی
alternate traversing fire U اتش یدکی در سمت
sustainer U سیستم خرج یدکی
by pass U لوله یدکی جا گذاشتن
accessory box جعبه لوازم یدکی
part U اسباب یدکی اتومبیل
alternate traversing fire U اتش یدکی سمتی
spares U اقلام اضافی وسایل یدکی
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
spared U برای یدکی نگاه داشتن
to tow a vehicle [to a place] U یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spare U برای یدکی نگاه داشتن
recovery airfield U فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
smithereens U قطعات
transponder india U رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
component drawing U رسم قطعات
flinders U قطعات شکسته
parts list U لیست قطعات
common hardware U قطعات عمومی
chrestomathy U قطعات برگزیده
chrestomathy U قطعات منتخب
analecta U قطعات ادبی
common items U قطعات عمومی
bill of material U صورت قطعات
chosen fragments U قطعات منتخبه
common parts U قطعات عمومی
cable accessory U قطعات کابل
chosen fragments U قطعات گزیده
parts list U فهرست قطعات
parts peculiar U قطعات مخصوص
staff section U قطعات سمبه
main members U قطعات اصلی
end product U مجموعه قطعات
shatter U قطعات شکسته
table of replaceable partes U فهرست قطعات
trilcgy U یا قطعات سه گانه
web stiffeners U قطعات تقویتی
shatters U قطعات شکسته
parts peculiar U قطعات اختصاصی
shell fragments U قطعات گلوله
renovation U تجدید قطعات کردن
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
assembles U سوار کردن قطعات
nomenclature U نام گذاری قطعات
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
bitty U متشکل از قطعات ریز
rebuild U نوسازی کردن قطعات
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
assemble U سوار کردن قطعات
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
analects U قطعات ادبی منتخبات
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
assembled U سوار کردن قطعات
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
weldment U قطعات بهم جوش خورده
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
Recent search history Forum search
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com